به گزارش سایت پیشکسوتان کهن پرسپولیس، روز گذشته مصاحبه ای از کمال کامیابی نیا منتشر شد که ادامه آن را می خوانید؛
تو از کسانی بودی که اتفاقی وارد فوتبال شدی یا پلهپله بالا آمدی؟
نه واقعاً با عشق و علاقه فوتبالیست شدم. در محله یافتآباد، چند زمین خاکی خوب بود که به خانه ما هم نزدیک بود. از طرفی، زمین کارگران هم به ما نزدیک بود و میتوانستیم با بچه محلهایم به تمرین پرسپولیس برویم و کل اعضای تیم به خصوص علی پروین را تشویق کنیم. آن زمان، هر وقت حامد کاویانپور و علی کریمی حرکت جالبی انجام میدادند، در زمین خاکی سریع تکرار میکردم. خودم فوتبال را گزارش هم میکردم!
خاطرهای هم داری؟
گلی که علی کریمی با پای چپ مقابل سایپا به بهزاد غلامپور از راه دور به ثمر رساند، را بارها در زمین خاکی تمرین کردم.
از دوران بچگی پرسپولیسی بودی؟
بله. من خیلی پرسپولیسی بودم. پیراهن پرسپولیس که تبلیغ آیوا داشت را به یاد دارید؟ در محله ما شنبهبازار بود، کلی گریه کردم که مادرم یکی از آن پیراهنها را برایم بخرد. بعد از من، بچهمحلهایم پول جمع کردند و لباس آیوا پرسپولیس را خریدند و با این پیراهن یکدست، تیم دادیم و در جامهای محلی بازی میکردیم.
در همه ردههای تیم ملی بازی کردی؟
از تیم ملی نونهالان تا بزرگسالان حضور داشتم و اگر مصدومیت، گریبانگیرم نمیشد، تعداد بازیهای ملی بیشتری داشتم. سال سوم راهنمایی درسم را رها کردم و سر کار رفتم. کار من، تعمیر پمپهای سنگین صنعتی بود. در محلهمان، همه مرا میشناختند که فوتبالم خوب است و علاقه دارم. یک روز به صورت اتفاقی، دلدرد گرفتم و سر کار نرفتم. یکی از بچه محلها آمد و گفت باشگاه پاس میخواهد تست بگیرد. آن زمان، از محلهمان زیاد خارج نمیشدم، اما تا اکباتان رفتیم. در چمن مصنوعی تست دادم، حدود ۵۰۰ نفر برای تست آمده بودند. من در یک لحظه، چند نفر را دریبل کردم و گل زدم. مهدی احمدپور که مربی بود از من پرسید متولد چه سالی هستی، گفتم اواخر سال ۶۷. به هر حال مدتی بعد، دوباره به کمک رسول ستارپور تست دادم و به من گفت باید با نونهالان تمرین کنی. یعقوب وطنی مربیمان بود و آن سال، فوروارد بودم. همان سال، آقای گل تهران و کشور شدم و به تیم ملی زمان محمود بیداریان رسیدم. خدا کمک کرد در کنار پشتکار و علاقه یکسری اتفاقات شیرین برایم پیش آمد. از سوی دیگر، وضعیت مالی ما خوب نبود و در نهایت با اینکه کلی سختی کشیدم، پیشرفت کردم.
چه شد که سر از پرسپولیس درآوردی؟
قبل از پایان فصل چهاردهم، من اولین بازیکنی بودم که با پرسپولیس توافق کردم. هیچکس فکر نمیکرد بازیکنی از نفت تهران بیاید و در پرسپولیس پیشرفت کند. البته هنگامی که در تیم امید بازی میکردم، علی دایی به من پیشنهاد داده بود، اما آن زمان، شرایط حضور در این تیم را نداشتم. بالاخره در فصل پانزدهم آمدم هر چند آن زمان برخی میگفتند این تیم خوب نمیشود، چون سالهاست مشکل دارد ولی من به خودم اعتماد داشتم و به این تیم آمدم.
چه شد که این پرسپولیس شکل یک قهرمان را به خود گرفت؟
معتقدم برانکو به فوتبال ایران واقف بود و مشاوران خوبی هم داشت. او همیشه میگفت الکی به بازار نقل و انتقالات نمیروم، بلکه هر بازیکنی که به درد تیم میخورد را به پرسپولیس میآورم. دیدید که پرسپولیس چقدر خوب در جذب بازیکن عمل کرد. او هم سرمربی بود، هم سرپرست و مدیرعامل. ارتباط بسیار خوبی با بازیکنان برقرار میکرد. حیف شد او را از دست دادیم.
میدانستید که برانکو رفتنی است؟
بعد از فینال جام حذفی، حرفهایی در مورد جدایی اش شنیدیم. او میگفت من به خاطر خودم پول نمیخواهم؛ مدیران باشگاه بیایند و پول دستیارانم را بدهند. در مقطعی، به باشگاه پرسپولیس خیلی خیانت شد. ما بازیکن بودیم و از داخل تیم همه چیز را حس میکردیم. واقعاً ایرج عرب با از دست دادن برانکو به باشگاه پرسپولیس ضرر زد. نمیدانیم برخی چطور به باشگاه میآیند و چطور پست میگیرند. نمیخواهم عرب را جلوی هواداران بگذارم، چون شخصیتش خوب بود ولی فوتبالی نبود که شرایط یک مربی مثل برانکو را درک کند و به خاطر هواداران یا بازیکنان، این مربی را نگه دارد. ورزشگاه کاظمی شبیه خرابه بود، اما حالا به خاطر تلاشهای برانکو شبیه یک استادیوم مدرن شده است. این مسائل خدمات یک مربی است و جای تقدیر دارد. برانکو رفت، اما افتخارات و خدماتش باقی مانده است.
در مقطعی از زمان دعوای برانکو و کیروش، تو بازیکن پرسپولیس و تیم ملی بودی. در آن زمان استرس نداشتی؟
واقعاً به ما استرس وارد میشد. مثلاً ما را به خاطر همین درگیریها از اردوی امارات به تهران برگرداندند. اگر فرد مدیری در فوتبال ایران بود، این سوءتفاهمها را حل میکرد. اختلافها هم از یک مسافرت آغاز شد. ما از بازی تیم ملی مقابل گوام به تمرین پرسپولیس برگشتیم. زمان خوابمان بههم ریخته بود و بازیکنان ملیپوش عملکرد خوبی نداشتند. مارکو بدنساز ما گفت احساس میکنم چاق شدید. همین موضوع باعث شد برانکو عکسالعمل نشان دهد، اما همه این مسائل سوءتفاهم بود. اگر ارتباطی بینشان برقرار میشد، مشکلات را حل میکردند. کیروش و برانکو خدمات ارزندهای به فوتبال ما کردند. من با هر دو کار کردم و به این موضوع افتخار میکنم. وقتی کیروش رفت، با اینکه به علت خط خوردن نامم از اردوها ناراحت بودم، اما اصلاً از جدایی او خوشحال نشدم، چون همه تیمهای آسیایی از تیم ملی در آن زمان میترسیدند. کیروش و برانکو مربیانی بودند که به راحتی آنها را از دست دادیم.
پس شما چوبش را خوردید؟
بله به هر حال اینطور بود. اگر کسی برای فوتبال ایران ارزش قائل بود، میتوانست برانکو و کیروش را با هم آشتی بدهد.
چرا شانس بازی در دو جام جهانی را از دست دادی؟
در جام جهانی برزیل، با اینکه در نفت تهران بودم و در لیست ۵۰ نفره تیم ملی حاضر بودم، اما در چشم نبودم و دعوت نمیشد. در جام جهانی دوم هم اسیر این مصدومیت کتف شدم. در حال حاضر ۵ بازی ملی دارم در حالی که میتوانستم بیشتر از اینها بازی ملی داشته باشم. با وجود درد و مصدومیت، کم نمیگذاشتم و حتی برانکو میگفت کمال با یک دست هم برای من بازی میکند. حتی کیروش گفت باید یک فکر اساسی بابت مصدومیتت کنی و نمیتوانم در مورد تو ریسک کنم. در آن شرایط، پرسپولیس از جذب بازیکن محروم بود و من باید بازی میکردم. دلم نمیآمد در آن زمان عمل کنم و در بازی نباشم. وجدانم راحت است که با آن شرایط هم بازی کردم.
قبول داری کتفت از خودت مشهورتر شد؟
واقعاً این موضوع ناراحتکننده است، چون هر کس هر جا مرا میبیند، در مورد کتفم میپرسد. اول فصل کالدرون به من گفت وضعیت دستت چطور است؟ من هم گفتم خوبم. گفت چرا عمل نکردهای؟ گفتم بخشی از آن تقصیر خودم بود و بخشی دیگر تقصیر کسانی که شرایط مرا پیگیری نکردند. باید در تعطیلات لیگ، مثل بشار رسن عمل میکردم تا به بازیها برسم، اما دودل بودم، چون در فینال آسیا و بازیهای پایانی لیگ به خوبی بازی کردم. در آن زمان هم قهرمان شدیم. از سوی دیگر مدیریت باشگاه هم مشکلات زیادی داشت. اگر مدیری در باشگاه بود که میگفت بروید و مشکل دست این بچه را حل کنید کار به اینجا نمیکشید، اما مدیری در آن زمان نداشتیم.
شنیدیم آخرین مصدومیتت که منجر به عمل جراحی شد، روی یک اتفاق ساده رقم خورد؟
بله واقعاً. در تمرین میخواستم توپ را از مهدی ترابی بگیرم، او دستش را روی کتفم آورد و کمی فشار آورد، همان لحظه کتفم دررفت! خیلی تلاش کردم خودم کتفم را جا بیندازم، اما نشد و کار به بیمارستان کشید. باز هم تمرین کردم، اما یک هفته مانده به شروع لیگ، دستم در تمرین بین دو بازیکن ماند و دررفت. این موضوع باعث ترسم شد، چون سابقه نداشت در عرض یک هفته، دو بار کتفم دربرود. به جراحم گفتم بیسر و صدا آزمایشها را بدهیم و جراحی کنیم. جراحم میگفت ممکن است سختترین ضربه را بخوری و اتفاقی رخ ندهد و از سوی دیگر، با کوچکترین آسیبی، مصدوم شوی. بالاخره با خودم کلی کلنجار رفتم و با کالدرون حرف زدم و آماده جراحی شدم. کالدرون هم به من گفت نه میتوانم تو را بیرون از لیست بگذارم و نه روی تو ریسک کنم، مطمئنم در نیمفصل برمیگردی و در آسیا به ما کمک میکنی که البته من خیلی زودتر برگشتم. هر بار بابت جا انداختن کتفم، مجبور میشدند به من کورتون تزریق کنند و این موضوع روی پوست صورتم تأثیر میگذاشت.
هواداران هم انتقاد میکردند که چرا اینقدر دیر عمل کردی.
بله ولی شاید به خاطر اشتباه خودم و همچنین مسائل دیگر مثل عدم مدیریت بود. چه بازیکنی است که از بازی کردن بدش بیاید؟ شاید در ماه، کتفم یک بار دربرود و آن هم به نوعی طبیعی است. این کار را بارها انجام دادم. از پزشکان تیم خودمان و دکتر شهاب خیلی تشکر میکنم که مرا بالاخره به بازیها رساندند.
با این حال خیلی زود به بازیها رسیدی.
بله، کالدرون گفت از نیمفصل دوم روی من حساب باز میکند، اما من قبل از این موضوع رسیدم. البته با ترس و کاهش وزن و دوری از مسابقات به بازیها برگشتم. با این حال من از بازی با ذوبآهن به لیست تیم برگشتم و در اصفهان چند دقیقهای بازی کردم. یک روز قبل از این بازی، برای دو بازیکن ما اتفاقاتی رخ داد که از لیست تیم خط خوردند و من وارد لیست شدم. بعد از بازی کالدرون گفت از این به بعد همیشه باید آماده بازی باشی.
در همان مدت که مصدوم بودی، شایعه شده بود که خبرچین باشگاه هستی! موضوع چه بود؟
از این موضوع واقعاً ناراحتم، چون در حالی برایم چنین شایعاتی را ساختند که دو ماه بود حتی به محل تمرین هم نمیرفتم. حتی خواکین مربی ما پیام داد که چرا به محل تمرین نمیآیی؟ متأسفانه باشگاه برای تکذیب آن شایعات، هیچ کاری انجام نداد. کالدرون به من گفت خودت را درگیر این مسائل نکن، چون من به تو اعتماد دارم و میدانم که برمیگردی.
رابطهات با کالدرون چطور بود؟
در آن مدت که سر تمرین نمیرفتم، یکسری اتفاقات افتاد که به گوش من هم رسید مثلاً میگفتند بازیکنانی که بازی نمیکنند، در رختکن علیه کالدرون حرف میزنند. شاید زمان برانکو این موضوع کمتر احساس شد ولی زمان حضور کالدرون وضعیت فرق داشت. من در زمان شکستهای تیم حتی در تمرینات و رختکن نبودم که بخواهم حرفی بزنم یا خبرچینی کنم و این یک دروغ بزرگ بود. بعد هم که آمدم، ۸ بازی پشت سر هم بردیم و نیازی به خبرچینی نبود. کالدرون شناخت زیادی نداشت و مشاورههای خوبی هم نمیگرفت. با این حال، کالدرون قبل از شروع فصل به من گفت سبک بازیات به شکلی است که هیچ مربیای نمیتواند از تو بگذرد. واقعاً از شایعه خبرچینی عصبانی بودم. در آن زمان هیچکس از من حمایت نکرد و خودم هم مصاحبهای انجام نمیدادم که همه این مسائل به ضررم شد.
بعد از کالدرون، برای تو چه اتفاقی افتاد؟
همین که گلمحمدی آمد، از من در مورد شرایط کتفم پرسید و من به او گفتم باید به من اعتماد کنی. خدا را شکر این اتفاق افتاد و هر بازی که میکردم، ترسم ریخت و اعتماد به نفسم را پیدا کردم. مثلاً در شهرآورد، فقط با ۷۰ درصد توانم بازی کردم، اما حالا کاملاً آماده هستم. بازی با شهرخودرو، کامل و صددرصد بودم و به راحتی با بازیکنان حریف تنه به تنه میشدم. اگر کرونا اوایل فصل و بعد از جراحی من پیش میآمد، شرایط خیلی فرق داشت. در ایران کسی مصدوم شود، از لحاظ روحی و ریکاوری پشتیبانی نمیشود.
در تیم گلمحمدی، نقش هافبکها مهم است. با این شرایط کنار آمدهای؟
زمانی که برانکو سرمربی بود، رامین رضاییان مدام نفوذ میکرد و به من میگفت پشت سر من باش! در تیم یحیی هم از هافبکها انتظار بالاست، چون باید همه درگیریهای میانه زمین را ببریم.
قبلاً در مس کرمان مهاجم بودی؟
بله، اما مهدی تارتار فوتبال مرا تغییر داد و بعد در راهآهن شرایط فوتبالم عوض شد. همان سال در تیم امید زمان غلام پیروانی هافبک بودم و کلاً هافبک شدم.
احمد نوراللهی میگفت بیشتر بازیهای تونی کروز رئالمادرید را میبیند. تو کدام بازیکن را الگوی خودت میدانی؟
من هافبک چلسی انگولو کانته را دوست دارم.
واقعاً برانکو به ربیعخواه میگفت کانته؟!
چنین چیزی را نشنیدم ولی معتقدم محسن بازیکن بسیار خوبی است. او به لحاظ فنی، یک بازیکن مسئولیتپذیر است و وجود چنین بازیکنانی برای تیمهای بزرگ، بسیار مهم است.
اتحادی در تیم شما وجود دارد که همیشه حمایت میکنید. این اتحاد چه زمانی شکل گرفت؟
این موضوع بستگی به مربی دارد که چطور از بازیکنانش سود ببرد. همه این اتفاقات زمان برانکو رقم خورد.
البته ترکش همین مسائل به برخی از رفقای تو مثل محسن مسلمان و دیگران هم خورد!
برانکو با هیچکس تعارف نداشت. ببینید، تفاوت فنی بین بازیکنان لیگ و بازیکنان ملی ۵ تا ۱۰ درصد است. برانکو با این حال اگر میدید کسی به تیمش لطمه میزد، نسخه اش را میپیچید.
شما واقعاً در پرسپولیس باند داشتید؟
به خدا باندی در کار نبود. الان مهدی ترابی و احمد نوراللهی رابطه بسیار خوبی دارند، باید بگوییم آنها باند تشکیل دادهاند؟ با هم احساس راحتی میکنند و رفیق هستند. من و محسن مسلمان و فرشاد احمدزاده هم چنین شرایطی داشتیم. ما هنگام اردوها در یک اتاق میخوابیدیم. سرپرست تیم میگفت باید در اتاقها، دوتایی باشید، اما ما سه نفری میخوابیدیم. با این حال، به تیم ضرر نمیزدیم فقط اینکه کنار هم بودیم، احساس خوبی داشتیم. همهمان هم بهترین بازیها را برای تیم انجام میدادیم.
طارمی هم در تیم رفاقتی شما بود؟
با او هم خیلی رفیق بودیم. خدا شاهد است وقتی آن مشکل برای طارمی در باشگاه ریزاسپور پیش آمد، من و فرشاد و محسن او را برگرداندیم. ما در اردوی اوکراین به صورت اینترنتی با طارمی صحبت میکردیم و حرفهایش را به برانکو انتقال میدادیم. آنقدر این کار را کردیم تا برگردد.
برای رامین رضاییان هم چنین کاری کردید؟
با رامین هم رفاقت داشتیم، اما رابطهمان با مهدی خیلی بهتر بود. طارمی خدمات زیادی به فوتبال ایران داد ولی سوءمدیریت باعث شد آنها بالاخره از پرسپولیس بروند. به هر نحوی که نگاه کنید، هر بازیکنی در پرسپولیس یکسری مشکلات داشت. مگر میشود هر سال ۵ بار مدیرعامل عوض شود؟ در ایران همه چیز برعکس است؛ برانکو ماند، اما مدام مدیرعامل عوض میشد.
تو دو شهرآورد را از دست دادی. چرا این اتفاق رخ داد؟
بله، یکی را ۴-۲ بردیم و دیگری را ۳-۲ باختیم. برانکو به شهرآوردها مثل هواداران فکر نمیکرد. او میگفت هر بازی ۳ امتیاز دارد و باید در هر دیداری، باید برای برد میرفتیم. مثلاً در بازی با تراکتور که قبل از شهرآورد بود، من در دقیقه ۸۵ با فرزاد حاتمی درگیر شدم. مربی دیگری بود، مرا بیرون میکشید تا اخراج نشوم، اما برانکو این کار را نکرد، چون دیدار با تراکتور مثل بازی با استقلال برایش اهمیت داشت.
اگر برانکو سرمربی تیم ملی میشد، تو هم فیکس میشدی؟
اینطور نمیشود گفت، اما او همیشه بعد از اردوهای تیم ملی به من میگفت با این کیفیتی که داری، چرا بازی نمیکنی؟ البته فقط به خاطر کتفم نبود، چون گاهی اوقات شرایط خوبی داشتم. گاهی یک دفاع آخر، در پست هافبک دفاعی بازی میکرد، اما به من بازی نمیرسید و باید پشت دروازه گرم میکردم. البته انتظاری هم نداشتم ولی در تمرینات عالی کار میکردم. در اردوی ایتالیا، وحشتناک تمرین میکردم و جواد نکونام به دامادمان گفته بود کمال خیلی فوتبالیست خوبی است ولی در ترکیب تیم ملی جایی نداشتم.
حمیدرضا رجبی هم زیاد در راه رشد تو کمک کرد. درست است؟
بله، از آن زمانی که برای جوانان پاس بازی میکردم، رجبی که در تیم بزرگسالان پاس بود را میشناختم و بعدها به صورت اتفاقی با خواهرم آشنا شد و ازدواج کرد. همیشه از او کمک میگیرم و به خصوص زمانی که به پرسپولیس آمدم، بیشترین مشاوره را حمید به من داد. خیلی از فوتبالیستها استعدادهای خوبی دارند، اما چون مشاوران خوبی ندارند، خیلی زود محو میشوند.
در این مدت کمترین حاشیه را داشتی. در مسائل مالی هم اینطور هستی؟
بله. از وقتی به پرسپولیس آمدم، فقط پژو ۲۰۶ و ۲۰۷ داشتم، چون اهل این مسائل نبودم. تلاش کردم ساده و سالم زندگی کنم.
یک شادی گل داری که پرسپولیسیها خیلی دوستش دارند. سلام نظامی!
بازی پرسپولیس مقابل الهلال که ۳-۲ برنده شدیم، خودم در استادیوم بودم و تیم را تشویق میکردم. من شرایط طرفداران را درک میکنم و همیشه به آنها احترام میگذارم. به همین خاطر، بعد از گلی که به سپاهان زدم، همان لحظه به ذهنم رسید که سلام نظامی بدهم. واقعاً لذتبخش بود و به طرفداران تیم احترام گذاشتم. در این سالها، کسی مرا نمیشناخت ولی از وقتی به پرسپولیس آمدم، با لطف هواداران به چهره شناختهشدهای تبدیل شدم و این تنها کاری است که از دستم برمیآمد.
با تو هم در فضای مجازی شوخی میکنند. مثلاً میگفتند نکته مفید کرونا این بود که کتف کمال درنرفت یا گفتند کمند کامیابینیا دختر کمال بیشتر از وریا غفوری در استقلال قهرمانی دارد!
بله این شوخیها را میدیدم. البته اگر شوخی در حد یک کری ساده و بامزه باشد، آدم میپذیرد و لبخندی هم میزند، اما برخی، این شوخیها را لوث میکنند. من اینطور نیستم که از شوخی ناراحت شوم، اما شوخی باید طوری باشد که بیش از حد لوث نشود. همین حرفها که در مورد وریا میگویند، چندان جالب نیست. او کاپیتان استقلال است و احترامش واجب. وریا کاپیتان استقلال است و در حد خنده، حرفی زده میشود، اما باید یک کری کوتاه باشد.
انصافاً پاقدم کمند برای تو خیلی خوب بود!
بله به من میگفتند بچهدار شوی، روزیات چند برابر میشود. از روزی که کمند به دنیا آمد، پاقدمش خیر بود و چه فوتبالی و چه غیرفوتبالی، برکت زندگی و پیشرفتم بیشمار شد.
در این سالها، مدیریت پرسپولیس هم پرحاشیه بود و هم پر از تغییرات. نظرت در مورد این موضوع چیست؟
من بازیکن هستم و نباید در مورد مدیریت حرف بزنم، اما مسائلی پیش آمد که ما را مجبور به این کار کرد. در نفت تهران، مدیرعاملی داشتیم که اصلاً شناخته شده نیست، اما او هر قولی که بابت پرداخت پول داشت، عمل کرد. وقتی یک مدیر، پول قرارداد را بدهد، مشکلی باقی نمیماند و آن باشگاه است که میتواند یقه بازیکن را بگیرد. اگر میبینید که بازیکنان در مورد مدیریت باشگاه حرف میزنند، به خاطر همین بدقولیهاست. مدیری که به پرسپولیس میآید، به خودش میگوید من مقطعی هستم و باید کاری کنم که هواداران بهبه و چهچه کنند. در این شرایط، بازیکن به مدیرعامل میگوید ۵ میلیارد تومان، مدیر هم این موضوع را قبول میکند. آن مدیر که رفت، دیگر کسی نمیپرسد قرارداد این بازیکن چطور باید پرداخت شود.
برای خودت هم اتفاقی رخ داد؟
بله متأسفانه و این موضوع باعث ناراحتی من و همه بازیکنان بود. بازیکنی که سال اول با قرارداد کمتر از یک میلیارد تومانی آمده بود، به یکباره قرارداد این فصلش شد ۶، ۷ میلیارد تومان. قرارداد طولانی مدت هم بسته است. هر سال باید ۲۰ درصد روی قراردادها بیاید، اما چطور از یک میلیارد به ۶ یا ۷ میلیارد تومان میرسد. چه کسی باید جلوی این موضوعات را بگیرد؟ من دو بار کتفم را به خاطر پرسپولیس زیر تیغ جراحی بردم، اما بازیکن دیگری یک متمم روی قراردادش میگذارند که ۴، ۵ میلیارد گرانتر میشود. من بابت انتقاداتی که شجاع خلیل زاده از باشگاه دارد، به او خرده نمیگیرم. خودم پیشنهادی از باشگاه ریزاسپور داشتم که ۶۰۰ هزار یورو بود، اما در پرسپولیس ماندم. یک هفته در ترکیه ماندم و اگر یکسری اتفاقات رخ نمیداد، همان جا قرارداد میبستم، اما به خاطر پرسپولیس و پدر و مادرم به ایران برگشتم هر چند به من گفتند بدترین تصمیم را گرفتی ولی ماندم که فوتبالم را در همین پرسپولیس تمام کنم.
همه بازیکنان شاکی هستند؟
بله. شجاع هر شب با مُسکن میخوابد، کلی بازیکن با مصدومیت بازی کردند، اما افراد دیگری از این شرایط بهره میبرند. این مسائل، تیم را خراب میکند و باعث دودستگی میشود. زمان مدیریت طاهری، قرارداد بازیکنان به سه دسته تقسیم میشد و بر همین اساس، قیمت قراردادها را مشخص میکردند.
البته همه جای دنیا اینطور است و قیمت بازیکنان با یکدیگر تفاوت دارد.
بله من در مورد قیمت بازیکنان حرف نمیزنم، ناراحتی من از پنهانکاری است. این رفتارها درست نیست. ما این همه زحمت میکشیم و برای تیم تلاش میکنیم، اما پولی که میگیریم، نسبت به برخی بازیکنان کمتر است، چون قرارداد یواشکی دارند. این مسائل توهین به بازیکنان است.
از پارسال طلبکار هستی؟
بله من و ۷، ۸ بازیکن دیگر طلب داریم.
برانکو به شما پاداش قهرمانی در جامحذفی را داد؟
دقیقاً. او گفته بود به بازیکنان ترکیب اصلی هزار یورو و بقیه ۵۰۰ یورو میدهم و درست بعد از بازی و در رختکن، این پول را بین بچهها تقسیم کرد. کسی که این کارها را برای پرسپولیس میکند، یعنی عاشق باشگاه است، اما ببینید که با او چه رفتاری داشتند. برانکو همیشه به ما میگفت من بالاخره پولم را میگیرم، اما شما برای گرفتن پول تان بجنگید. او واقعاً مربی بزرگی بود و بعد از علی پروین بهترین مقامها را برای پرسپولیس آورد. او این همه برای باشگاه افتخارآورد. باشگاه میتوانست او را سالها در تیم نگه دارد و سن برانکو که بالا رفت، برای حضور در پایهها از این مربی استفاده کند.
برخی میگویند لیگ باید لغو شود. تو چه نظری داری؟
ما باید به قانون احترام بگذاریم. باید ببینیم مسئولان اصلی در وزارت بهداشت چه نظری دارند، اما باید دید در کشورهای دیگر چه اتفاقی رخ میدهد. امیدواریم به بازیها برگردیم و بازیها را ادامه بدهیم.
فرهاد مجیدی هم در یکی از پستهای خود به نوعی به قهرمانی فصل قبل پرسپولیس اشاره کرده بود. واقعاً قهرمانی لیگ هجدهم حق پرسپولیس نبود؟
دوست ندارم به این موضوع اشاره کنم، اما در فصل پانزدهم، ۴ داور در بازی ما اشتباه کردند و قهرمانی کل فصل را از دست دادیم. این مسائل برای همه به وجود آمده و عمدی در کار نیست که بگوییم داوران بازیها را برای تیمها در میآورند تا یک تیم خاص قهرمان شود.
و حرف آخر؟
ممنونم از شما. امیدوارم تصمیم جدی در مورد شروع تمرینات گرفته شود و همه از بلاتکلیفی دربیایند. خیلیها از فوتبال درآمد دارند و تعطیلی لیگ و تمرینات، این درآمدها را نابود کرده است. فوتبال نباشد، ممکن است برخی به راههای بدی کشیده شوند. دل همه برای فوتبال تنگ شده و انشاءا... همه از بلاتکلیفی دربیایند.
شما هم می توانید در مورد این خبر نظر بدهید