به گزارش سایت پیشکسوتان کهن پرسپولیس، پرویز دهداری از مهاجمان بزرگ تیم شاهین و نخستین سرمربی تیم پرسپولیس بود. مردی که از نمادهای مکتب شاهین بود. او از جمله افراد در عرصه ورزش بود که اخلاق را بر ورزش مقدم می‌دانست و پایبندی و تاکید او به اصول اخلاقی، او را در بین اهالی ورزش به عنوان "معلم اخلاق" مشهور کرد.

مرحوم دهداری وقتی عهده‌دار هدایت تیم‌ملی شد نیز از اصول اخلاقی و اعتقادی خود کوتاه نیامد؛ تیم‌ملی فوتبال ایران بعد از انقلاب اسلامی نتایج چندان خوبی به دست نیاورد تا در نهایت پرویز دهداری در سن ۳۸ سالگی، سکان هدایت تیم را بر عهده گرفت اما در بازی‌های آسیایی سئول او به یکباره با استعفای دست جمعی ۱۴ بازیکن تیم‌ملی مواجه شد ولی با وجود این استعفای دست جمعی، نه تنها جای دهداری در تیم‌ملی متزلزل نشد، بلکه مبارزه با ستاره‌محوری و نام‌سالاری در فوتبال ایران نیز مشاهده شد و او همراه با تیم‌ملی تا مرز قهرمانی در آسیا پیش رفت.

۲۸ سال از درگذشت این بازیکن نامدار فوتبال ایران در سن ۵۷ سالگی می‌گذرد اما همچنان فوتبالی‌ها از اصول اخلاقی مردی که گویا فقط آمده بود تجلی انسانیت و اخلاق در ورزش باشد می‌گویند، مردی که هرگز نَمرد. سوم آذرماه، سالگرد درگذشت "پرویز دهداری" بهانه‌ای شد تا پای صحبت‌های شیدا، فرزندِ استاد اخلاق فوتبال ایران بنشینیم. در این گفت‌وگو "شیدا دهداری" از اصول اخلاقی پدر، راهی که نادیده گرفته شد و آن زمستانِ سرد و تلخ، صحبت کرد.

اصول اخلاقی پدری که از بین نمی‌رود

"پدر روی اصولی تاکید داشت که متاسفانه این مسیر پس از فوت وی ادامه پیدا نکرد و فوتبال آنقدر به مسایل حاشیه‌ای منفی آلوده شده است که نارضایتی ما (خانواده مرحوم دهداری) از فضای فوتبال و رفتار بازیکنان و مربیان باعث شد که در این سال‌ها میل و رغبت‌مان برای بیشتر صحبت کردن درباره پدر از بین برود. البته اصول پدر هیچ وقت از بین نخواهد رفت اما باید فدراسیون و مسئولان مربوطه، بیشتر به شاخصه‌های اخلاقی پدر می‌پرداختند و این اصول اشاعه پیدا می‌کرد و در فوتبال ممکلت نیز اجرا می‌شد، نه اینکه سطحی به گفتن مواردی درباره مرحوم پدرم اکتفا کنند.

فوتبالی که امانتدار نبود

متاسفانه در فضای فوتبال شاهد رفتارها و حتی مسایلی از بابت مالی هستیم که دقیقا برخلاف اصول اخلاقی پدر بود. زمانی که پدر مسئولیت هدایت تیم‌ملی را بر عهده داشت، نه تنها ریالی از بابت این سمت به عنوان دستمزد دریافت نمی‌کرد، بلکه از جیب خود و امکانات محدودی که داشت نیز برای فوتبال هزینه می‌کرد. در زمان پدر، مسایل مالی به اندازه حال حاضر مطرح نبود و اکنون نیز دیدن صحنه‌های بی‌اخلاقی و اتفاقات ناخوشایند در فوتبال برای من و خانواده بسیار ناراحت‌کننده است و به نظر می‌آید راه پدر حفظ نشد و فوتبال ایران در این زمینه امانتدار بود.

ندامت آن ۱۴ بازیکن

زمانی که ۱۴ بازیکن تیم‌ملی بی‌دلیل به صورت دست جمعی استعفا دادند، بدعت بی‌اخلاقی در فوتبال از همان جا شروع شد و امروز نیز شاهد تداوم آن جریان بی‌اخلاقی در فوتبال هستیم. البته پدر من مقابل یکسری حرکات و مسایل می‌ایستاد که همین نیز واکنش آن عده بازیکن را در بر داشت، هر چند بعدها همین نفرات احساس ندامت کردند و به خود من هم گفتند که رفتار اشتباه‌شان تحت تاثیر جو قرار گرفتن بود.

خصوصیات پدر

پدر من دلسوز بود و یک دل مهربان داشت و انسانی با آن همه شاخصه‌های اخلاقی نمی‌تواند رفتار بیرون از خانه‌اش با درون خانه خیلی تفاوت داشته باشد. پدر همان احساسی که نسبت به من و برادرم داشت را نسبت به شاگردانش و بازیکنان تیم‌ملی نیز داشت. او با بازیکنان نیز رفتاری پدرانه داشت و علت دلخوری ما از آن بازیکنانی که دست جمعی استعفا دادند هم برای همین است که چرا وقتی پدر با آن‌ها رفتار پدرانه داشت این گونه با او رفتار کردند.

مهربانی‌های پرویز دهداری

یک نمونه کوچک از مهربانی‌های پدر این بود که چون می‌دانست فلان بازیکن، سهمیه غذا کافی‌اش نیست، سهم غذای خود را برای او می‌گذاشت. همچنین یک روز من و مادرم به همراه پدر برای خرید وسیله‌ای به بازار رفته بودیم که پدر در مسیر، یکی از شاگردان خود را دید و از او علت حضور نامنظم در اردوی تیم‌ملی را پرسید که در همین گفت‌وگو متوجه وضعیت مادر بیمار آن فوتبالیست و مشکل مالی‌اش شد. پدرم پس از شنیدن این شرایط، آن ۳۰۰ و خورده‌ای پول را که قرار بود با آن خرید کنیم، در اختیار آن بازیکن گذاشت و ما نیز به خانه برگشتیم. پدر بسیار بخشنده بود و شاید این تعریف‌ها و داستان شبیه افسانه است و بگویند مگر می‌شود؟ مگر هست؟

نبود نشانه‌ای از اصول معلم اخلاق در فوتبال

به هر حال نگرفتن دستمزد از فدراسیون یک طرف، اما اعتقاد و تاکید پدر بر اصول اخلاقی، شاخصه بارز او بود، موضوعی که امروزه در فوتبال رنگ باخته است و وقتی به این فوتبال نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که نشانی از پرویز دهداری نیست.

خاطره تلخ آن زمستان

وقتی گذشته را مرور می‌کنم و یاد آن روز که تماشاگران در ورزشگاه، پدرم را به خاطر استعفای دست جمعی آن ۱۴ بازیکن با گوله برف زدند می‌افتم، بسیار برای من ناراحت‌کننده است و تا ابد از آن مردم دلگیرم. هر چند برخی از همان عده تماشاگر پیش من آمدند و حلالیت طلبیدند و من سعی کردم با خویشتن‌داری از موضوع بگذرم.

نبود زیرساخت فرهنگی اخلاقی در فوتبال

به نظر من فاجعه بی‌اخلاقی، بی‌ادبی و باندبازی در فوتبال امروز از همان استعفای دست جمعی شروع شد که با بی‌مدیریتی در فوتبال ایران، این مسایل رشد کرد. در فوتبال ایران زیرساخت فرهنگی اخلاقی مهیا نیست و حتی وقتی شاهد اتفاقات تلخ و بی‌اخلاقی در فوتبال هستیم، فدراسیون واکنش و مدیریتی بر این مهم ندارد و درنهایت داستان‌هایی که به همراه دارد

عواقب گذشتن از اصول پرویز دهداری

پدر متعلق به تمام ایران بود. مربی که استفاده از بازیکنان جوان و بازیکنان گمنام را در دستور کار داشت و با همین رویکرد نیز تیم‌ملی ایران را شکل داد. بر همین اساس نیز از فدراسیون، اداره‌کل ورزش و جوانان خوزستان و هیات فوتبال انتظار داشتیم، متولی برگزاری همایش‌های در خور شان این معلم اخلاق بوده و ضمن زنده نگه داشتن یاد و خاطره او، به ابعاد شخصیتی مرحوم دهداری می‌پرداختند. به هر حال فداکاری‌ها و زحمات مرحوم پرویز دهداری در فوتبال کشور مثال زدنی است. حق پدر من این نبود؛ قدرش را ندانستند و خیلی ساده از کنار شخصیتی چون پرویز دهداری گذشتند و متوجه نبودند گذشتن از آن اصول، اشاعه بی‌اخلاقی و اوضاع فعلی حاکم بر فوتبال است.

پایان شوق تماشای فوتبال

زمانی که پدر در تیم‌ملی و تیم‌های دیگر مربیگری می‌کرد، فوتبال را دنبال می‌کردم اما پس از فوت پدر دیگر علاقه‌ای به تماشای فوتبال نداشتم. البته بی‌اخلاقی در فوتبال نیز دلزدگی در من ایجاد کرد که دیگر میلی به تماشای فوتبال ندارم.

 

نظرات کاربران

شما هم می توانید در مورد این خبر نظر بدهید

افزودن نظر جدید