به گزارش سایت پیشکسوتان کهن پرسپولیس؛ اگر بخواهید تکنیکی ترین بازیکنان تاریخ پرسپولیس و تیم ملی را لیست کنید بی برو برگرد حمید درخشان درآن جایگاه ویژه ای خواهد داشت. حمید درخشان پیش از هرچیز به خاطر قدرت تکنیکی، هوش و قدرت گلسازی اش شهرت داشت. با این وجود، بزرگ‌ترین نقطه قدرت او نگاه کلی‌اش به بازی بود که او را به عنوان یک بازی‌ساز متمایز می‌ساخت. خیلی‌ها او را بهترین شماره ۹ تاریخ پرسپولیس می‌دانند. پیراهنی که اغلب مهاجمان می‌پوشند و در پرسپولیس نیز مرحوم صفرایرانپاک و مهدی طارمی‌پوشیده اند. آخرین صحبت های درخشان را می خوانید؛

اولین بار اسم حمید درخشان چه سالی سر زبان‌ها افتاد؟

سال ۱۳۵۴ که حدودا ۱۶ یا ۱۷ ساله بودم. در تیم مزدا بازی می‌کردم که توسط الکساندر یاگودیچ سرمربی اهل یوگسلاوی به تیم ملی جوانان دعوت شدم.

یادتان می‌آید چه بازیکنان دیگری عضو آن تیم ملی جوانان بودند؟

تیم ما در آن روزگار بازیکنان خوب زیادی را داشت. در آن تیم، مردانی چون رضا رجبی، فرامرز امیدوار، ابوالقاسم کلانتری، محرم عاشوری، علی کرم سوری، علی حیدری، عباس کارگر، مرتضی شاه پرست ،فرهاد بهرامی، غلامحسین هاشمپور، غلامرضا باغ آبادی، عربشاهی، مجید سبزی  و امیرخانی حضور داشتند.

چه خاطره ای از یاگودیچ یوگسلاو دارید؟

راستش را بخواهید من به عنوان فروارد به تیم ملی جوانان دعوت شدم اما یاگودیچ مرا یک خط عقب برد و تبدیل به‌هافبک کرد! آن مرحوم به من گفت یک خط عقب تر بازی کنی بهترین‌هافبک ایران خواهی شد.

کمی‌بعد تر اما خیلی‌ها شما را با علی پروین مقایسه کردند. درست است؟

علی پروین وحشتناک تکنیکی بود. تقریبا می‌گفتند من شمه ای از علی پروین را دارم اما واقعا پروین تک بود. البته یک چیز دیگر هم علیه من گفتند که ... بگذریم!

می‌شود نگذریم؟! به هر حال این مصاحبه بیشتر برای شناخت نسل جدید از فوتبال زمان شماست؟

شایعه درست کرده بودند که من خواهرزاده مرحوم همایون بهزادی هستم و به همین خاطر هم به پرسپولیس آمدم!

در واقعیت که زنده یاد همایون بهزادی دایی شما نبود؟

نه آقا! من هیچ نسبتی با آن خدابیامرز نداشتم.

پس چه کسی اولین بار شما را به پرسپولیس معرفی کرد؟

ابوالفضل جلالی پیشکسوت مطبوعات آن زمان یک خبرنگار برجسته بود که بازی من را به خاطر تکنیکی بودن دوست داشت. همیشه در نشریات آن زمان از من می‌نوشت و بعد از تیم ملی جوانان ۳ پیشنهاد داشتم. پاس تهران، استقلال و پرسپولیس که اصغر حاجیلو دوست خوبم می‌خواست من را به  استقلال ببرد ولی با ابوالفضل جلالی مشورت کردم و او هم پیشنهاد کرد نزد زنده یاد منصور امیر آصفی سرمربی پرسپولیس بروم و خیلی هم حرف نزنم!

یعنی چی؟

ابوالفضل جلالی که سال‌ها مشاور علی کریمی‌هم در دُبی بوده به من گفت که به خدابیامرز امیر آصفی بگویم «دوست دارم شاگرد شما شوم

و شما هم همین جمله را گفتید؟

همین یک جمله را گفتم و آن مرحوم گفت ساعت ۴ بعد از ظهر بیا اکباتان زمین راه آهن!

پس اولین برخورد شما با علی پروین هم از همان جا شروع شد. آیا شما را پروین یا بقیه تحویل گرفتند؟

آن زمان که اصلا بزرگ ترها ما بچه‌ها یا جوان ترها را به حساب نمی‌آوردند اما یادم می‌آید علی پروین زمانی که من عضو تیم ملی جوانان بودم یک بار از بازی ان تعریف کرده بود. ما در تورنمنتی در اهواز شرکت کرده بودیم و تیم ملی بزرگسالان هم برای جام جهانی آنجا اردو زده بود. در تایم استراحت ملی پوشان بزرگسال آمده بودند استادیوم بازی تیم ملی جوانان را ببینند که علی آقا در مورد من گفته بود که «این بچه چقدر خوبه...»

در تیم بزرگسالان با چه کسی بیشتر دم خور بودید؟

پرسپولیس آن قدر بازیکن بزرگ داشت که نمی‌توانستیم به کسی نزدیک شویم! وازگن صفریان، مسیح مسیح نیا، جواد الله وردی، محمدرضا خلعتبری، محمد دادکان، اصغر ادیبی، محمد مایلی کهن، علی پروین، محمد زادمهر، صفر ایرانپاک، محمود خوردبین و ... که یک تریلی هم اسمشان را نمی‌کشید. تازه به این جمع باید پرویز قلیچ خانی را هم اضافه کنید.

ما هم اسم پرویز قلیچ خانی را شنیدیم اما بازی او را ندیدیم. خیلی‌ها می‌گویند فوتبالش تا حدودی شبیه کریم باقری بوده است. شاید شما که با او همبازی بودید بهتر بتوانید توضیح دهید؟

کریم باقری شاید یک کوچولو شبیه پرویز قلیچ خانی بوده باشد. قلیچ خانی خیلی گردن کلفت و قوی بود. دفاع بازی می‌کرد،‌هافبک بازی می‌کرد و فروارد هم می‌توانست بازی کند. اعجوبه ای به تمام معنا بود که خود علی پروین هم همیشه می‌گفت اول پرویز قلیچ و بعد من!

اولین تیتری که رسانه‌ها برای حمید درخشان زدند را به خاطر دارید؟

اولین نه اما بهترین تیتر را فکر می‌کنم سال ۱۳۵۹ برایم زدند که نوشته بودند «درخشان، درخشان ترین چهره فوتبال ایران بود.» هرگز آن تیتر را فراموش نخواهم کرد.

اولین بار چه زمانی به تیم ملی بزرگسالان دعوت شدید؟

سال ۱۳۵۹ که به جام ملت‌های آسیا (۱۹۸۰ کویت) رفتیم. ازآن زمان تا مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۴ آمریکا (سال ۱۳۷۲) فیکس تیم ملی بودم منهای یک دوره که ...

که چی؟

بازی‌های آسیایی ۱۹۹۰ پکن بود. ناصر ابراهیمی‌به من گفت که نظر علی پروین فیکس بازی کردن مرحوم سیروس قایقران بوده و نمی‌خواسته با نیمکت نشین کردن من تیمش را خراب کند! البته این حرف ناصرخان بود و بعد از پکن هم باز علی پروین مرا دعوت کرد که نجاتش دادم!

منظور شما مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۴ آمریکاست؟

بله، ادعا نمی‌کنم ولی در ۳۳ سالگی فوق العاده سرحال بودم و آبروی علی پروین را با دو گلی که به سوریه و عمان زدم خریدم. هرچند من را از بازی‌های آسیایی پکن خط زده بود!

بازیکنان دهه ۶۰ پرسپولیس از شما و ناصر محمدخانی به عنوان بازیکنان سوگلی علی پروین یاد می‌کردند. این حرف را قبول دارید؟

من و ناصر به خاطر فوتبالمان سوگلی علی پروین بودیم. بقیه هم خوب بودند ولی اغراق نباشد ما دو نفر خوب تر بودیم و علی آقا هم همیشه به همین خاطر از ما تعریف می‌کرد.

ببخشید درآن رختکن‌های معروف، علی پروین شما را هم مورد نوازش لفظی...

(می‌خندد) نه! علی پروین آدمش را می‌شناخت و اگر هم فحشی می‌داد دوستانه بود. به من هرگز توهین هم نکرد و همیشه لطف داشت. خودتان گفتید که من و ناصر (محمدخانی) را یک جور دیگر دوست داشت.

با مجید نامجو مطلق که صحبت می‌کردیم از اولین حضورش در پرسپولیس و ناراحتی برخی بزرگ ترهای این تیم بابت پولی که از یک هوادار گرفته بود حرف می‌زد. شما هم یکی از کسانی بودید که ناراحت شدید؟

پول نه، یک هوادار به مجید نامجو که بازیکن فوق العاده ای هم بود موتور داده بود و علی پروین هم او و هم هوادار مورد نظر را صدا زد و گفت اگر به این جوان موتور داده ای باید به درخشان و محمد خانی ماشین بنز بدهی!

فوتبال مجید نامجو را چقدر قبول داشتید؟

مجید نیازی به تعریف و تمجید ندارد. اگر نامجو مطلق الان بازی می‌کرد می‌توانست دربهترین لیگ‌های اروپایی فیکس بازی کند. یک بازیکن تکنیکی، دریبل زن و استثنایی بود.

حمید درخشان اگر الان بازی می‌کرد؟

قسم می‌خورم اگر الان بازی می‌کردم در اسپانیا و لالیگا بودم. علی پروین همیشه می‌گفت هیچ مدافعی نمی‌تواند از حمید و ناصر لب خط توپ بگیرد.

در آن زمان بازیکن خارجی هم بود که از فوتبالش الگو بگیرید؟

مارادونا را خیلی دوست داشتم اما از حرکات یوهان کرویف و میشل پلاتینی الگو می‌گرفتم.

البته پلاتینی کاشته زن بود که...

مگر علی پروین اجازه می‌داد کسی در پرسپولیس کاشته بزند. اگر اجازه می‌داد مثل بازی دوستانه با گرمیوی برزیل در آزادی گل‌های زیادی از روی ضربات ایستگاهی می‌زدم. البته خدا وکیلی هم علی پروین خیلی خوب کاشته می‌زد.

نسل جدید فوتبال علی پروین را هم به خاطر نداشته باشد. او چه ویژگی‌هایی به عنوان یک فوتبالیست داشت؟

تکنیکی، دریبل زن، باهوش، پاسور و خیلی خوب بود. توپ را با هر سرعتی و از هر فاصله به سمتش شوت می‌کردید جوری استپ می‌کرد که انگار با دست توپ را کنترل می‌کند.

در تمام این سال‌هایی که فوتبال بازی کرده یا مربیگری می‌کنید بازیکنی شبیه علی پروین دیده اید؟

هیچ کس!

از علی کریمی‌هم بهتر بود؟

شکل فوتبال این دو فرق می‌کرد. علی پروین دریبل زن تر شاید بوده باشد اما علی پروین لای ۵ بازیکن چنان با تو یک و دو می‌کرد یا پاسی می‌داد که شاخ درمی‌آوردید! هرگز در دوران فوتبالم بازیکنی شبیه علی پروین ندیدم.

بهترین همبازی شما در همه این سال‌ها چه کسی بوده است؟

ناصر محمدخانی را که همه می‌دانند و نیازی به توضیح نیست. ضیاء عربشاهی هم خیلی می‌دوید و آن وسط زمین جور ما را می‌کشید. همین طور باید به محسن عاشوری اشاره کنم که بازیساز بزرگی بود اما اگر بخواهم فقط اسم یک نفر را بیاورم مجتبی محرمی‌است!

مجتبی محرمی‌که بعدها شاگرد شما هم شد؟

خوب به خاطر دارم در قائم شهر با نساجی بازی داشتیم. ما زمان علی پروین هم نمی‌توانستیم نساجی را در قائم شهر ببریم و همیشه مقابل این تیم مشکل داشتیم. من آن روز مجتبی محرمی‌را دفاع راست گذاشتم و از علی دایی و جمشید شاه محمدی در ترکیب اصلی استفاده کردم. فرشاد پیوس را هم روی نیمکت گذاشتم و بازی را دو بر صفر بردیم. آن روز مجتبی محرمی‌با اکراه دفاع راست بازی کرد اما یکی از بهترین روزهایش را به نمایش گذاشت. یک هفته بعد ما در تهران با پاس بازی داشتیم. بار دیگر ارنج را خواندم و مجتبی محرمی‌را دفاع راست گذاشتم. اعتراض کرد و گفت دفاع راست بازی نمی‌کنم! من هم امیر موسوی نیا را جای او گذاشتم و بازی را ۳ بریک فکر می‌کنم بردیم. همان جا به مجتبی گفتم برو خانه و یکی دو روز بعد سرتمرین آمد و با هم صحبت کردیم و همه چیز ختم به خیر شد.

به مجتبی محرمی‌چه گفتید؟

گفتم تو فوتبالیست بزرگی هستی و شاید خودت نمی‌دانی چه توانایی‌هایی داری. تو تنها بازیکنی در ایران هستی که در همه پست‌ها می‌توانی بازی کنی. خدا شاهد است او را در دربی دفاع آخر گذاشتم که همه را انگشت به دهان کرد!

همان بازی که در محوطه هجده قدم بازیکن استقلال را دریبل زد؟ شما عصبانی نشدید؟

بله همان بازی ولی عصبانی نشدم. آن قدر به مجتبی محرمی‌اعتماد و اعتقاد داشتم که می‌دانستم هرکاری می‌کند در زمین درست است.

اگر مجتبی محرمی‌الان بازی می‌کرد چقدر قیمت داشت؟

در فوتبال ایران کمتر از ۳۰ میلیارد تومان نمی‌گرفت. او هم اعجوبه بود و دیگر استعدادی نزدیک به او هم ندیدم. من در عمر بازی و مربیگری خودم فوتبالیست زیاد دیدم اما مثل مجتبی محرمی‌خیلی کم دیدم. شاید خداداد عزیزی، ناصر محمدخانی و علی کریمی‌ هوش  محرمی‌را داشتند ولی واقعا مجتبی کم نظیر بود.

خود شما هم هوش بالایی در فوتبال داشتید. راستی اگر زمان به عقب برگردد باز هم پس از بازی‌های آسیایی سئول همراه ۱۴ نفر دیگر استعفا می‌دهید؟

شک نکنید! اگر پشیمان شده بودم که مثل بعضی‌ها گل و شیرینی می‌خریدم و عذرخواهی می‌کردم.

حیف نبود در ۲۷ سالگی از تیم ملی کنار بروید؟ شاید با خودتان فکر کردید فدراسیون فوتبال در مقابل زنده یاد پرویز دهداری طرف شما را بگیرد؟

نه، چنین فکری نکردیم بلکه از برخی رفتارها خسته شده بودیم.

اینکه در هر دیدار ایران در بازی‌های آسیایی ۱۹۸۶ سئول با یک ترکیب به میدان می‌رفتیم چقدر روی این تصمیم تأثیرگذار بود؟

بحث ما اصلا فنی نبود. واقعا به ما ربطی نداشت که در هر بازی با یک ترکیب بازی کنیم و آنچه ما را اذیت می‌کرد برخی رفتارها بود. اینکه بازیکن تیم ملی را برای هرچیزی به صف کنید یا اینکه بگویید چی بخورد یا نخورد، چی بردارد یا بر ندارد زجرآور بود. یکسری چیزها می‌گویم اما نوشتنی نیست (حرف‌هایی می‌زند که به رسم امانت نزد ما می‌ماند) نظم و انضباط خیلی خوب است بحثی نیست به شرط آن که با تحقیر بازیکن آن هم در سطح ملی همراه نباشد.

پس از مرحوم پرویز دهداری، مهدی مناجاتی سرمربی تیم ملی شد. چرا مناجاتی شما را دعوت نکرد؟

اتفاقا مهدی مناجاتی خیلی دوست داشت ما را در اوج آمادگی دعوت کند اما فدراسیون اجازه نداد. فدراسیون هم با ما لجبازی کرد و هم با خودش چرا که من، ناصر (محمد خانی) و شاهرخ می‌توانستیم خیلی به آن تیم کمک کنیم.

شاید هم به جام جهانی ۱۹۹۰ ایتالیا صعود می‌کردیم؟

این حرف من نیست بلکه نظر بسیاری از کارشناسان بود که من و ناصر، پنجعلی، شاهرخ و ... در بهترین شرایط خودمان بودیم. شما دیدید همین نفرات ایران را قهرمان بازی‌های آسیایی پکن کردند.

این وسط ۴، ۵ سالی هم در لیگ قطر بازی کردید. بارها شاید در مورد راضی کردن علی پروین برای سفر به قطر گفتید و حالا می‌خواهیم خاطراتی از شما در این رابطه بشنویم که شاید تا به حال نگفته یا کمتر گفته باشید؟

اولین پیشنهاد از تیم نادی القطر به من و ناصر محمد خانی رسید. پس از راضی کردن علی پروین به قطر رفتیم. ما را به هتلی به اسم الواحد بردند و درحین خوردن غذا بودیم که یکی از دست اندرکاران باشگاه نادی القطر گفت «شما بیشتر از ۳ ماه مهمان ما نیستید

چرا این حرف را زد؟!

- لیگ قطر آن زمان ۴ ماه بیشتر نبود و یک ماه آن هم سپری شده بود. شاید تصورش این بود که بعد از ۳ ماه ما خواهیم رفت. آن روز ناراحت شدم اما ته دلم گفتم که مهم نیست. ۳ ماه هم بمانیم می‌شود ماهی ۱۰ هزار ریال قطری یا حدود ۳ هزار دلار که مبلغ نسبتا خوبی بود. حالا با پاداش و ... نزدیک ۴۰ هزار ریال می‌شد که حدود یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان آن موقع بود. تیم نادی القطر رده ۱۱ جدول و درحال سقوط بود ولی من و ناصر توانستیم این تیم را تا رده هفتم بالا بکشیم و از سقوط نجات بدهیم. بلافاصله پس از اتمام فصل از سه تیم پیشنهاد داشتیم.

چه تیم‌هایی؟

السد، الریان و الاهلی سراغ من و ناصر آمدند.

خود باشگاه نادی القطر چطور؟

جالب می‌شود بدانید محمد بن همام که بعدها رئیس کنفدراسیون فوتبال آسیا شد، رئیس باشگاه الریان بود. او به ما پیشنهاد داد به تیمش برویم اما نمی‌توانستیم چون باید از نادی القطر رضایت می‌گرفتیم. باشگاه خودمان هم پیشنهاد مذاکره داد درحالی که نه من و نه ناصر زبان عربی یا انگلیسی بلد نبودیم و مدیربرنامه هم مثل الان نداشتیم. به همین خاطر از عبدالرضا برزگری کمک گرفتیم که در تیم التعاون بازی می‌کرد.

همان «حسون» معروف آبادانی‌ها؟

بله، حسون برزگری فوتبالیست تکنیکی و فوق العاده ای بود که زبان عربی هم بلد و به آن مسلط بود. با او تماس گرفتیم که بیاید و مترجم ما باشد. برزگری لطف کرد و آمد ولی گفت تو و ناصر هیچی نگویید تا من صحبت کنم. گفتم که حسون ما را نابود نکنی؟ گفت نگران نباشید من بهتر از شما اعراب را می‌شناسم و...

خُب؟

خلاصه سرتان را درد نیاورم، من و ناصر می‌دانستیم شاهرخ، چنگیز و قاسمپور سالی ۵۰ هزار ریال قطری به علاوه ماهیانه ۵ هزار دیگر گرفته اند و اگر به ما هم همین مبلغ را می‌دادند راضی بودیم اما ناگهان برزگری گفت نفری ۲۰۰ هزار ریال قطری!

واکنش مدیران نادی القطر چه بود؟

مدیر باشگاه با عصبانیت گفت که «لا! غیر معقول» و رفت! ازجلسه بیرون رفت و من و ناصر هم تصور کردیم عجب اشتباهی کردیم که از برزگری به عنوان مترجم دعوت کردیم و... حسون اما باز هم می‌گفت نگران نباشید! با برزگری خداحافظی کردیم و به هتل رفتیم. ۳ روز در هتل بودیم اما هیچ کس نه زنگی زد و نه کسی سراغ من و ناصر را گرفت. حدود ساعت ۵ عصر بود که می‌خواستیم برای خرید از بازار و برگشت به ایران بیرون می‌رفتیم تلفن زنگ زد. مدیرباشگاه بود که گفت حداقل سرتمرین بیایید که بدن شما افت نکند. با ناصر صحبت کردیم و رفتیم سرتمرین! بچه‌های دیگر هم آمدند و دو تیم شدیم و مشغول بازی بودیم که حسابدار باشگاه من را صدا زد. او ایرانی – قطری بود و به سختی فارسی صحبت می‌کرد. گفت بروم بالا و رفتم دیدم شیخ محمد رئیس نادی القطر که مرد درشت هیکلی بود نشسته است. اسم حسابدار باشگاه «علی» بود و گفت می‌خواهی صحبت‌هایت را ترجمه کنم که موافقت کردم. او تأکید داشت روی حرف شیخ محمد حرفی نزنم چرا که آن زمان او وزیر امور خارجه قطر هم بود! شیخ محمد گفت «به تو و ناصر نفری ۱۱۰ هزار ریال قطری می‌دهم با ماهی ۱۰ هزار ریال! من بلافاصله در ذهنم حساب و کتاب کردم دیدم همان رقم نزدیک به ۲۰۰ هزار ریال می‌شود. البته خودم را گم نکردم و خیلی جدی گفتم که باشد! فقط به خاطر شیخ محمد و تو علی من قبول می‌کنم

واکنش رئیس باشگاه نادی القطر چه بود؟

خیلی خیلی خوشحال شد و گفت حالا که این طور شد برای هر بازی هم نفری ۲ هزار ریال قطری به شما پاداش خواهم داد. دیگر داشتم روی ابرها پرواز می‌کردم اما خوشحالی ام را خیلی بروز ندادم.

با آن ۲۰۰ هزار ریال قطری چند آپارتمان می‌شد در تهران خرید؟

دو آپارتمان خوب در خیابان ولیعصر و مرکز شهر یا یک آپارتمان مناسب در شمال شهرتهران! برای ما که به نوعی مجانی در پرسپولیس بازی می‌کردیم پول زیادی بود.

این خبر را چگونه به ناصر محمد خانی دادید؟

(با صدای بلند می‌خندد) اول سر به سرش گذاشتم. خودم را کمی ناراحت نشان دادم که ناصر پرسید نابود شدیم؟ باید برگردیم تهران؟ من هم خندیدم و به شوخی گفتم «عجب آدمی است این شیخ محمد! ما به ۵۰ هزار ریال قطری راضی بودیم اما می‌خواهد ۱۱۰ هزار تا به علاوه ماهیانه ۱۰ هزار ریال و هر بازی هم ۲ هزارتای دیگر بدهد!» آقا ناصر را می‌گویی داشت بال درمی‌آورد. برگشت داخل زمین و در بازی تمرینی از سر هجده قدم خودمان تا محوطه هجده قدم مقابل همه را یکی یکی دریبل زد از بس که خوشحال شد! باور کنید ما دو نفر از خوشحالی تا صبح نخوابیدیم.

چه شد که بعد از نادی القطر به السد رفتید؟

ما ۳ سال با ناصر برای نادی القطر بازی کردیم. در آن سه سال نایب قهرمان شدیم، جام شیخ جاسم را بردیم و نتایج خیلی خوبی گرفتیم تا اینکه ناصر برگشت ایران و من هم رفتم السد قطر. الان درباشگاه السد قطر عکس من را کنار ژاوی هرناندز گذاشته اند که این باعث خوشحالی است.

بعد از السد هم برگشتید تهران و...

آن هم حکایت مفصلی دارد. لیگ قطر همان طور که گفتم کوتاه بود. درفاصله تعطیلی لیگ قطر به ایران آمدم و برای آماده نگه داشتن خودم می‌خواستم تمرین کنم. با علی پروین تماس گرفتم و گفتم اگر می‌شود کنار پرسپولیس تمرین کنم. حرف خاصی نزد و گفت بیا! رفتم و بعد از اولین تمرین وقتی برگشتم خانه، محمود خوردبین زنگ زد. تماس گرفت و گفت علی پروین می‌گوید می‌توانی بمانی و برنگردی قطر؟ گفتم من با السد قرارداد دارم که دوباره گفت حداقل بمان و در جام درجام باشگاه‌های آسیا به ما کمک کن. با قطر تماس گرفتم که مدیر فوق العاده مهربانی داشتیم. به من گفت ایرادی ندارد، بازی کن به عنوان کمکی اما مراقب باش مصدوم نشوی که خدا را شکر توانستم به همراه سایر بازیکنان پرسپولیس قهرمان آن رقابت‌ها شویم. بعد از قهرمانی جام در جام آسیا دوباره برگشتم قطر.

شاید یکی از بهترین دوران فوتبالی شما در مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۴ آمریکا رقم خورد. جایی که در ۳۳ سالگی دوباره ستاره تیم ملی شدید؟

واقعا دوران فوق العاده ای بود. دو گل حساس برای تیم ملی به عمان و سوریه زدم که باعث شد به مرحله نهایی انتخابی جام جهانی صعود کنیم. حشمت خان مهاجرانی سرمربی تیم ملی عمان بود که بعد از برد ما در هتل به من گفت «حمید درخشان من فکر همه چیز را کرده بودم غیر از تو! محال بود تیم ملی بدون تو بتواند تیم من را پشت سر بگذارد و...»

به نظر شما چرا تیم ایران نتوانست با علی پروین به جام جهانی ۱۹۹۴ آمریکا صعود کند؟

افت ناگهانی و عجیب بهزاد غلامپور! ما دروازه بان ذخیره خوب هم نداشتیم و احمدرضا عابدزاده هم در بازی با تایوان شدیدا مصدوم شده بود. شک نکنید اگر عابدزاده را داشتیم به جام جهانی ۱۹۹۴ آمریکا صعود می‌کردیم.

علی دایی نیز از همان رقابت‌ها متولد و به فوتبال ملی ایران معرفی شد؟

درست است. علی دایی خیلی محکم و قوی در تیم ملی استارت زد و به هرجایی هم که رسید با تلاش خودش رسید. پشتکار و زحمات فراوان او را به بوندس لیگا و بایرن مونیخ رساند و همه می‌دانیم چه چهره ارزشمندی برای فوتبال و ورزش کشورمان است.

می‌دانیم شما تُرک زبان هستید. آن زمان با علی دایی تُرکی صحبت می‌کردید؟

یادش به خیر! بله، من با علی (دایی) تُرکی صحبت می‌کردم.

و بالاخره خداحافظی از تیم ملی، پرسپولیس و فوتبال. خودتان بگویید؟

هرآمدنی رفتنی هم دارد. مهندس امیرعابدینی یک روز به من گفت که «حمید بس است! بهتر است روی نیمکت بنشینی و مربیگری کنی.» من هم بی سروصدا گوش کردم و بی سروصدا هم کفش‌هایم را به قول فوتبالی‌ها آویختم. خدا را شکر می‌کنم بابت همه سال‌هایی که با افتخار در تیم ملی و پرسپولیس توپ زدم و راضی هستم.

سئوالات ما تقریبا تمام شد. به عنوان حُسن ختام می‌خواهیم حمید درخشان تیم منتخب پرسپولیس را از میان کسانی برای ما بچیند که با آنها همبازی بوده است؟

درون دروازه بهتر از احمدرضا عابدزاده سراغ ندارم. دفاع وسط را به محمد پنجعلی و بیژن ذوالفقارنسب می‌دهم. سمت راست ما مدافعان خیلی خوبی نداشتیم.  مرحوم ابراهیم آشتیانی را هم خیلی به دوره ما نخورد و برهمین اساس مهدی مهدوی کیا را انتخاب می‌کنم. هرچند مهدی همدوره یا همبازی من نبوده است. در سمت چپ انتخاب اول و آخر من مجتبی محرمی‌است. راستی روزی هم که او را دفاع راست گذاشتم به این خاطر بود که در سمت چپ بازیکن داشتم ولی دفاع راست نداشتم!‌هافبک دفاعی این تیم می‌تواند کریم باقری باشد. جلوتر از باقری بازیساز تیم محسن عاشوری است.‌هافبکی که در تیم ملی واقعا به حق خودش نرسید. سمت راست خط میانی دربست متعلق به علی پروین است. در سمت چپ علی کریمی‌با آن تکنیک ناب خودش می‌تواند بازی کند. ناصر محمدخانی و فرشاد پیوس انتخاب‌های بعدی من برای خط حمله خواهند بود.

و سرمربی این تیم؟

باز هم علی پروین!

نظرات کاربران

شما هم می توانید در مورد این خبر نظر بدهید

افزودن نظر جدید